هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از حزین لاهیجی، بیانگر درد و رنج عشق، امید به وصال، و طلب رحمت از معشوق است. شاعر از دل سوخته، شب تیره، و امید به صبح روشن سخن می‌گوید و از بی‌رحمی معشوق شکایت می‌کند. همچنین، اشاره‌هایی به مفاهیم عرفانی مانند فنا در عشق و رهایی از قید دنیا دارد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عاشقانه و عرفانی عمیق است که درک آن ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد. همچنین، برخی از اشارات مانند 'رگ جان' و 'دل سوخته' ممکن است برای کودکان نامناسب باشد.

شمارهٔ ۳۱۶

جانان ز من آیا خبری داشته باشد؟
آه دل سوزان اثری داشته باشد؟

خورشید چو دود دل ما، پرده نشین است
این تیره شب آیا سحری داشته باشد؟

ما شکوه، ز بی رحمی صیاد نداریم
کو در قفسی، مشت پری داشته باشد

بر سینهٔ کس دست رد، آسان نگذاری
شاید که گرامی گهری داشته باشد

عیش ابدی با رگ جانی ست که در عشق
پیوند به موی کمری داشته باشد

از خشکی زاهد دلم افسرد، حریفان
وقت است که دامان تری داشته باشد

با آتش ما شعله پرستان محبت
خوش باشد اگر شمع سری داشته باشد

رحم است به آن سوخته اقبال که چون شمع
آهی، به امید اثری داشته باشد

مژگان زبردست تو، بیکار مبادا
ناخن به خراش جگری داشته باشد

نبود گنهی گر ز شراب نگه تو
پیمانهٔ ما هم، قدری داشته باشد

از برق بپرسید سرانجام حزین را
شاید که ز حالش خبری داشته باشد
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۱۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۱۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.