هوش مصنوعی:
این شعر به موضوع عشق و سوزش درونی ناشی از آن میپردازد. شاعر از شمعی میگوید که از سر تا پا میسوزد و با خودش تنهاست. او خود را پروردهٔ عشق خانمانسوز میداند و احساس میکند که گرمای درونش میتواند دنیا را بسوزاند. همچنین، از تشبیهات مختلفی مانند موسی و شمع تجلی استفاده کرده و به جنون و آتش درونش اشاره میکند.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه و استفاده از استعارههای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مضامین مانند سوزش درونی و جنون نیاز به بلوغ فکری برای درک صحیح دارند.
شمارهٔ ۳۳۳
خوشا شمعی که سر تا پا بسوزد
بسازد با خود و تنها بسوزد
مرا پرورده عشق خانمان سوز
شرار من دل خارا بسوزد
دم گرمی که من دارم عجب نیست
که در پیمانه ام، صهبا بسوزد
منم موسی، دلم شمع تجلی
ز تاب سینه ام سینا بسوزد
دل گرمی نهان در سینه دارم
که گر آهی زنم دنیا بسوزد
امید این بود کان مه عاشقان را
زگرمیهای مهرافزا بسوزد
ندانستم که آتش پارهٔ من
سپندم را ز استغنا بسوزد
جنون بر آتشم زد طرف دامان
ز داغ لاله ام صحرا بسوزد
حزین آبی حریف آتشم نیست
در آغوش دلم دریا بسوزد
بسازد با خود و تنها بسوزد
مرا پرورده عشق خانمان سوز
شرار من دل خارا بسوزد
دم گرمی که من دارم عجب نیست
که در پیمانه ام، صهبا بسوزد
منم موسی، دلم شمع تجلی
ز تاب سینه ام سینا بسوزد
دل گرمی نهان در سینه دارم
که گر آهی زنم دنیا بسوزد
امید این بود کان مه عاشقان را
زگرمیهای مهرافزا بسوزد
ندانستم که آتش پارهٔ من
سپندم را ز استغنا بسوزد
جنون بر آتشم زد طرف دامان
ز داغ لاله ام صحرا بسوزد
حزین آبی حریف آتشم نیست
در آغوش دلم دریا بسوزد
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۳۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۳۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.