هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی، بیانگر درد فراق و عشق است. شاعر از فراق یار، ناتوانی در رساندن پیام، و تأثیرات عمیق عشق بر روح و روان سخن می‌گوید. همچنین، از ناامیدی از دنیا و حسرت‌های عاشقانه نیز یاد می‌کند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه، همراه با اصطلاحات ادبی و احساسات پیچیده، درک این شعر را برای مخاطبان جوان‌تر دشوار می‌سازد. این محتوا برای کسانی مناسب است که از بلوغ فکری و عاطفی کافی برای درک مضامین عشق و حسرت برخوردار باشند.

شمارهٔ ۳۳۸

قاصدی کو که پیامی، بر دلدار برد؟
سوی گلشن، خبر مرغ گرفتار برد؟

یوسفی کو که به گلبانگ خریداری خویش
سینه چاکم، چو گل از خانه به بازار برد؟

قوّتی داده به فرهاد و به مجنون ضعفی
هرکه را عشق، ز راهی به سر کار برد

عکس خواهش ز بس از مردم دنیا دیدم
جوهر آینه ام، حسرت زنگار برد

بهر مشاطگی چهرهٔ گل باد صبا
بویی از پیرهنت، جانب گلزار برد

بس که چون نقش قدم محو سراپای توام
رشک بر حیرت من، صورت دیوار برد

کار دل رفت ز دست از غم ایّام حزین
جلوهٔ عشوه گری کو که دل از کار برد؟
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۳۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۳۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.