۱۱۹ بار خوانده شده

شمارهٔ ۳۴۲

بوی زلفی به گریبان صبا ریخته اند
طرفه شوری به دماغ دل ما ریخته اند

به سر کوی تو ای قبلهٔ ارباب نیاز
نقش پیشانی دل تا به سما ریخته اند

صفحهٔ خاطر افلاک ندارد ز انجم
اینقدر داغ که در سینه ما ریخته اند

کام بخشان جهان با کف فیّاض چو ابر
عرق شرم، به دامان گدا ریخته اند

در بیابان محبت عوض ربگ روان
پاره های دل ارباب وفا ربخته اند

راز کونین حزین ، از دل روشن پیداست
طرح این آینه را خوش به صفا ریخته اند
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۴۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۴۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.