هوش مصنوعی: این متن شعری است که در آن شاعر از دلتنگی، انتظار و ناامیدی سخن می‌گوید. او از ندیدن معشوق و آرزوهای برآورده نشده خود می‌نالد و از طبیعت به عنوان نمادهایی برای بیان احساساتش استفاده می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاطفی عمیق و غمگین است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک یا مناسب نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه دارد.

شمارهٔ ۳۵۲

دلم که شاهد امّید، در کنار ندید
جبین صبح شب تار انتظار ندید

در آفتاب قیامت به سر چگونه برد
کسی که سایهٔ آن سرو پایدار ندید؟

دلم که بوی گلش بر دماغ بود گران
چه فتنه ها که در آن زلف تابدار ندید

شمرده زد نفس خو هرکه در عالم
چو صبح، آینهٔ خاطرش غبار ندید

حزین ، به بلبل آواره زآشیان رحم است
که در خزان ز چمن رفت و نوبهار ندید
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۵۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۵۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.