هوش مصنوعی:
این شعر از حزین، شاعر ایرانی، بیانگر ناامیدی و یأس از دنیا و تقدیر است. شاعر از بیعدالتی و ستم فلک شکایت میکند و احساس میکند که دنیا چیزی از او گرفته بدون آنکه چیزی به او داده باشد. او از ناامیدی در رسیدن به آرزوهایش میگوید و امید کمی به لطف ساقی (نماد بخشندگی) دارد.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی موجود در شعر، مانند ناامیدی، شکایت از تقدیر، و استفاده از استعارههای پیچیده، برای درک کامل نیاز به بلوغ فکری و تجربهی زندگی دارد. همچنین، برخی از مضامین مانند یأس و ناامیدی ممکن است برای مخاطبان جوانتر سنگین باشد.
شمارهٔ ۳۵۸
از ما فلک دون چه به یغما بستاند؟
این سفله چه داده ست که از ما بستاند؟
کوثر جگر تشنه فرستد به سوالش
خاری که نم از آبله ی پا بستاند
گر نیست تبسم، سر دشنام سلامت
دل کام خود از لعل شکرخا بستاند
سودای کریمان همه سود است که نیسان
گوهر عوض قطره ز دریا بستاند
از گرسنه چشمان به حذر باش که ساغر
هر قطره که خم داد، ز مینا بستاند
این است حزین ، از کرم ساقی امیدم
ما را به یکی جرعه می، از ما بستاند
این سفله چه داده ست که از ما بستاند؟
کوثر جگر تشنه فرستد به سوالش
خاری که نم از آبله ی پا بستاند
گر نیست تبسم، سر دشنام سلامت
دل کام خود از لعل شکرخا بستاند
سودای کریمان همه سود است که نیسان
گوهر عوض قطره ز دریا بستاند
از گرسنه چشمان به حذر باش که ساغر
هر قطره که خم داد، ز مینا بستاند
این است حزین ، از کرم ساقی امیدم
ما را به یکی جرعه می، از ما بستاند
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۵۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۵۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.