۱۱۰ بار خوانده شده

شمارهٔ ۴۱۳

سر زلفی به عالم دام کردند
دل رم خوردگان را، رام کردند

چه جانها سوختند از داغ حسرت
که تیغ غمزه، خون آشام کردند

دلم را داد ساقی بادهٔ عشق
دربن بزم، آتشم در جام کردند

سحر خیزان صفای صبح محشر
از آن چاک گریبان وام کردند

کجا، پیش که یارب می توان گفت
که خود کامان مرا ناکام کردند؟

دلم را گلرخان، کشور پناهان
خرابات محبت، نام کردند

حزین یک رشحه از فیض عراقی ست
نخستین باده کاندر جام کردند
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۱۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۱۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.