هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و عرفانی است که در آن شاعر از زیبایی‌های معشوق و احساسات خود سخن می‌گوید. او از زلف، مژگان، و بناگوش معشوق با عباراتی پراحساس یاد می‌کند و به مضامینی مانند عشق، حسرت، و جستجوی معنویت اشاره دارد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عرفانی و عاشقانه پیچیده است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اصطلاحات و تشبیهات نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارند.

شمارهٔ ۴۳۶

دل در شکن زلفت، صبح طربی دارد
مهتاب بناگوشت فرخنده شبی دارد

در عربده می باشد چون ترک تقاضایی
مژگان تو پنداری از ما طلبی دارد

در میکده خاکم را پیمانه کنی یا رب
شاید دل حسرت کش لب را به لبی دارد

ای دل نشوی غافل از فیض بناگوشش
در پرده سواد خط صبح عجبی دارد

افسانه کند خوابش آشوب قیامت را
دل بیهده در کویش شور و شغبی دارد

بی رنج نشد حاصل، نه کفر نه ایمانم
از بتکده تا کعبه هر جا ادبی دارد

بگشای حزین چشمی کان مهر جهان آرا
در محمل هر ذرّه لیلی نسبی دارد
وزن: مفعول مفاعیلن مفعول مفاعیلن (هزج مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۳۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۳۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.