هوش مصنوعی:
شاعر در این شعر از درد فراق، ناامیدی و رنجهای عشق میگوید. او از بیتوجهی معشوق، تلخی فراق و بیاثر بودن اشکهایش شکایت دارد. همچنین، به ناتوانی در رهایی از عشق و بیمعنایی مرگ در برابر این درد اشاره میکند. در پایان، شاعر از ایمنی در برابر حوادث روزگار سخن میگوید.
رده سنی:
16+
متن حاوی مضامین عمیق عاشقانه و احساسی است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسبتر است. همچنین، برخی از مفاهیم مانند مرگ و ناامیدی ممکن است برای کودکان قابلدرک نباشد.
شمارهٔ ۴۳۹
صباح وصل به بختم اثر چه خواهدکرد؟
به تیره روزی شامم سحر چه خواهد کرد؟
مرا که جام تغافل دهی به بزم وصال
فراق، کامم ازین تلختر چه خواهد کرد؟
شراب مهر نجوشد تو را ز زاری ما
به کام خشک لبان چشم تر چه خواهدکرد؟
اسیر عشق نخواهد سر فراغت خویش
به مرغ بسمل ما بال و پر چه خواهد کرد؟
ز مرگ، تفرقه نبود دل شکیبا را
به آرمیدگی ما سفر چه خواهد کرد؟
کسی به سرمهٔ تقلید خیره چشم مباد
بصیرتی چو نباشد بصر چه خواهد کرد؟
ز سنگ حادثهٔ دهر ایمنیم حزین
دل شکستهٔ ما را دگر چه خواهد کرد؟
به تیره روزی شامم سحر چه خواهد کرد؟
مرا که جام تغافل دهی به بزم وصال
فراق، کامم ازین تلختر چه خواهد کرد؟
شراب مهر نجوشد تو را ز زاری ما
به کام خشک لبان چشم تر چه خواهدکرد؟
اسیر عشق نخواهد سر فراغت خویش
به مرغ بسمل ما بال و پر چه خواهد کرد؟
ز مرگ، تفرقه نبود دل شکیبا را
به آرمیدگی ما سفر چه خواهد کرد؟
کسی به سرمهٔ تقلید خیره چشم مباد
بصیرتی چو نباشد بصر چه خواهد کرد؟
ز سنگ حادثهٔ دهر ایمنیم حزین
دل شکستهٔ ما را دگر چه خواهد کرد؟
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۳۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۴۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.