هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از غم و اندوه خود می‌گوید که به دلیل دوری از معشوق و عدم دریافت پیام یا توجه از سوی او، در رنج است. او از نرسیدن جام می، بوسه، پیغام و دیگر نشانه‌های محبت شکایت دارد و دلش برای معشوق تنگ شده است.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده و زبان شاعرانه نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه دارد.

شمارهٔ ۴۵۰

ساقی به حریفان خط جامی نفرستاد
دیری ست که مستانه پیامی نفرستاد

از بوسه به پیغام، تسلی شده بودیم
این شهد گلوسوز به کامی نفرستاد

چون سرمه به چشم من از آن طرف بناگوش
مشکین رقم غالیه فامی نفرستاد

فریاد که از بندگیم یاد نیاورد
تشریف قبولی، به غلامی نفرستاد

مرغ دل وحشی صفتم را به اسیری
بال از رگ جان بست و به دامی نفرستاد

بویی که کند خاطر از آن نافه گشایی
آن غالیه گیسو به مشامی نفرستاد

با باد صبا گر خبری هست بپرسید
از منزل سلمی که سلامی نفرستاد

یک جرعهٔ می بود حزین آفت زهدم
تا پخته شوم، آتش خامی نفرستاد
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۴۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۵۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.