هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه و غمگینانه، بیانگر احساسات عمیق شاعر نسبت به معشوق است. او از روزهای خوش گذشته و عشق بیباک معشوق یاد میکند و از درد فراق و غمهایش مینالد. تصاویری مانند ریگ بیابان، گریبان چاکخورده، و ریزش مژگان، عمق غم و اندوه او را نشان میدهند.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عاشقانه عمیق و احساسات پیچیده است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعارهها و تصاویر شعری نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه دارد.
شمارهٔ ۴۵۲
زلف بی باک تو تا سلسله جنبانم بود
سر سودازدگان ریگ بیابانم بود
دستم از تنگی دل وقف گریبان شده است
یاد آن روز که در گردن جانانم بود
یاد باد آنکه به چنگ غم خورشید رخی
صبح محشر خجل از چاک گریبانم بود
جن و انس و پریم در خط فرمان بودند
داغ عشق تو به از مهر سلیمانم بود
یاد باد آنکه ز غمهای گرانمایه حزین
کوه و صحرا خجل از ریزش مژگانم بود
سر سودازدگان ریگ بیابانم بود
دستم از تنگی دل وقف گریبان شده است
یاد آن روز که در گردن جانانم بود
یاد باد آنکه به چنگ غم خورشید رخی
صبح محشر خجل از چاک گریبانم بود
جن و انس و پریم در خط فرمان بودند
داغ عشق تو به از مهر سلیمانم بود
یاد باد آنکه ز غمهای گرانمایه حزین
کوه و صحرا خجل از ریزش مژگانم بود
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۵۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۵۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.