۱۳۸ بار خوانده شده

شمارهٔ ۴۶۶

تا سرو را هوای قدت سرفراز کرد
پا از گلیم ناز چو زلفت دراز کرد

پیچید بوی جان، به دماغ دلم ز دور
مشاطهٔ صبا سرِ زلفت چو باز کرد

کونین را چو مردم چشمم به خون نشاند
آه این چه نغمه بود که عشق تو ساز کرد؟

چشمت به یک کرشمه به روی دلم گشود
هر در که بخت بر رخ جانم فراز کرد

زاهد به ذوق سجدهٔ محراب ابروبت
در کعبه رو به قبلهٔ کویَت نماز کرد

محمود را چو قطع تعلّق شد از حیات
پیوند جان به رشتهٔ زلف ایاز کرد

با ابروی تو پشت به پشت است در جفا
چشمت که دست فتنه در آغوش ناز کرد

چون جان برد ز شست نگاهت دل حزین ؟
نتوان ز زخم تیر قضا احتراز کرد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۶۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۶۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.