هوش مصنوعی: شاعر در این متن از رنج‌ها و دشواری‌های درونی خود می‌گوید. او از آه‌هایش که کوه‌ها را ذوب می‌کند، از جست‌وجوی گوهری نایاب در خود، و از سرگشتگی‌اش که مانند گرداب است سخن می‌گوید. همچنین، او از عشق و اندوه خود می‌نالد و تأثیر هنر و شعرش بر دیگران را بیان می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عمیق عرفانی و عاشقانه است و درک آن نیاز به سطحی از بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات کلاسیک فارسی دارد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند رنج درونی و سرگشتگی ممکن است برای خوانندگان جوان‌تر دشوار باشد.

شمارهٔ ۴۶۷

ز آهم بیستون چرخ، آتش تاب می گردد
ز برق تیشهٔ من کوه آهن آب می گردد

ز بس در خود پی آن گوهر نایاب می گردم
گریبان من از سرگشتگی گرداب می گردد

به یاد روی آن گل پیرهن شب چون کشم آهی
کتان طاقتم را پرتو مهتاب می گردد

چه سازد با دل افسردگان شور و نوای من؟
نمک در دیدهٔ غافل نهادان خواب می گردد

حزین ازجوی خاطر سرو کلک جلوه زیب من
چه خون ها می خورد تا مصرعی سیراب می گردد
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۶۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۶۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.