۱۵۵ بار خوانده شده

شمارهٔ ۴۷۳

اهل قلم فراغت دنیا نمی کنند
کاری که دست می کند اعضا نمی کنند

تیغ برهنه است کسی کز طمع برید
آزادگان به خلق مدارا نمی کنند

بی آرزو شود دل بی آرزو نصیب
این است دولتی که تمنّا نمی کنند

بر دامن رضاست سر خستگان عشق
افتاده اند و تکیه به دنیا نمی کنند

گل نشکفد ز گلبن افسرده خاطران
تا ابر دیده را چمن آرا نمی کنند

روی نگاه عجز ندارند عاشقان
سر زیر تیغ آن مژه بالا نمی کنند

نقد است قسمت همه دلها ز جور تو
ارباب جود وعده به فردا نمی کنند

خاک مراد دیده وران است گرد غم
این خاک را به کاسهٔ دنیا نمی کنند

بینا نمی شود دل شوریدگان حزین
تا دیده را نقاب تماشا نمی کنند
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۷۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۷۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.