هوش مصنوعی: این شعر از حزین لاهیجی بیانگر درد و رنج عشق و ناامیدی است. شاعر از بی‌وفایی یار و نرسیدن به آرزوهایش شکایت می‌کند و تصاویری از اشک، خون و تبخال را برای توصیف رنج‌هایش به کار می‌برد. در نهایت، او به این نتیجه می‌رسد که در این دنیا نمی‌توان گلی چید بدون آنکه آبرویش قطره قطره نچکد.
رده سنی: 16+ متن حاوی مضامین عمیق عاطفی و تصاویر استعاری از رنج و ناامیدی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از تصاویر مانند 'خون' و 'تبخال' ممکن است برای کودکان نامناسب باشد.

شمارهٔ ۵۲۳

نشد شبی که می خونم از سبو نچکد
فشردهٔ جگر از چشم تر به رو نچکد

که قطره ای به لبم می چکاند از یاری
اگر تراوش تبخاله در گلو نچکد؟

ز باده ای که دماغ امید تر سازم
اگر به ساغر من خون آرزو نچکد؟

به خون خویش ز بس تشنه کرده عشق مرا
به تیغ اگر کشدم خون من فرو نچکد

نمی توان گلی از باغِ دهر چید حزین
که قطره قطره به صد خواری آبرو نچکد
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۲۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۲۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.