۱۵۷ بار خوانده شده

شمارهٔ ۵۸۲

گر تیر جفایی رسد از دوست، نشان باش
با خصم دم تیغ شو و پشت کمان باش

آگاهی از اوضاع جهان جمله ملال است
یک ساغر می درکش و از بی خبران باش

مفتون نتوان بود به نیرنگ بهاران
ای شاخ گل آماده پرواز خزان باش

گر یار تویی، باک ز اغیار ندارم
چون دوست تویی،گو همه کس دشمن جان باش

گر یار حزین وعدهٔ دیدار نماید
تا روز جزا با دل و چشم نگران باش
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۸۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۸۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.