هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عارفانه، با استفاده از استعاره‌های زیبا مانند شمع، پروانه و آتش، به بیان احساسات عمیق عشق، هجران و رنج می‌پردازد. شمع نماد عاشق سوزان و پروانه نشانه‌ی عاشق فداکار است که در راه معشوق می‌سوزد. شاعر از گرمی دل شمع، بیم و هراس عاشق، و حسرت‌های ناگفته سخن می‌گوید و به شب هجران و فراق اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن به بلوغ فکری و تجربه‌ی احساسی نیاز دارد. همچنین، برخی از استعاره‌ها و مفاهیم مانند سوزش عشق، هجران و فداکاری ممکن است برای مخاطبان کم‌سن‌وسال نامفهوم یا سنگین باشد.

شمارهٔ ۵۹۰

رخ برفروختی، زدی آتش به جان شمع
گل کرد در حضور تو، سوز نهان شمع

پروانه را به خلوت آغوش می کشد
نازم به گرمی دل نامهربان شمع

کی روشناس مجلس روحانیون شود
تا جسم تیره را، نگدازد روان شمع؟

عاشق ز بیم قتل، هراسان نمی شود
هرگز کسی نکرد به تیغ امتحان شمع

دارد نگاه حسرتی از چشم خونفشان
حاجت به عرض شوق ندارد زبان شمع

یک التفات گرم نمودی و سوختم
پروانه بیش از این نبود میهمان شمع

تا صبح مجلس از من و پروانه گرم بود
می سوخت از حکایت هجران زبان شمع

بی چاک شام زلف، که عمرش دراز باد
رحمی نکرده بر مژه خونفشان شمع

شرح حکایت شب هجران کند تمام
گر مهر خامشی نزنی بر زبان شمع

شیب و شباب ما نتوان یافتن حزین
یکسان گذشت فصل بهار و خزان شمع
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۸۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۹۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.