هوش مصنوعی: این شعر بیانگر غم و اندوه عمیق شاعر به دلیل جدایی از معشوق است. اشک‌های بی‌پایان او چنان شدید است که گویی طوفان به پا کرده، گرداب و دریایی از اشک ایجاد کرده و حتی شب هجران را به صبح قیامت تبدیل کرده است. شاعر تلاش می‌کند با گریه کردن، خاطرات معشوق را از یاد ببرد، اما این تلاش بی‌فایده است. درد و سوزش درونی او همچنان باقی است و اشک‌هایش گواهی بر این رنج پنهان هستند.
رده سنی: 16+ متن حاوی مضامین عمیق عاطفی و غم‌انگیز است که درک آن‌ها به بلوغ عاطفی و تجربه‌ی زندگی نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیه‌های پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

شمارهٔ ۶۰۳

تا شد سر غم گرم به طوفان من از اشک
شد حلقهٔ گرداب، گریبان من از اشک

تا رفته گرامی گهر من ز کنارم
چون دامن دریا شده دامان من از اشک

از بس که فرو ریخت ز مژگان من انجم
شد صبح قیامت، شب هجران من از اشک

گفتم مگر از گریه برم کینه ز یادش
ننشست غبار دل جانان من از اشک

آتش چو علم زد، دگر از آب چه خیزد؟
ساکن نشود سینهٔ سوزان من از اشک

خونابهٔ چشمم دهد از درد گواهی
رسوای جهان شد، غم پنهان من از اشک

ویرانه حزین ، در قدم سیل چه سان است؟
افتاده چنان، کلبهٔ ویران من از اشک
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۰۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۰۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.