۱۴۰ بار خوانده شده

شمارهٔ ۶۲۲

غافل دمی از جذبهٔ صیّاد نگردیم
هر چند قفس بشکند آزاد نگردیم

تا رخت به دریا نکشد قافله ما
خاموش چو سیلاب ز فریاد نگردیم

کام دل ما بسته به کام دل یار است
آزرده دل از ناوک بیداد نگردیم

خون درتن ما بی خبر از مستی چشمی ست
آگه ز رگ نشتر فولاد نگردیم

سر را ننماییم دریغ از ره دشمن
گر شمع شویم از گذر باد نگردیم

داریم حزین از همه سو، جانب دشمن
هرگز به شکست دگری شاد نگردیم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۲۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۲۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.