هوش مصنوعی: شاعر در این متن از عشق و محبت نافرجام خود می‌گوید و درد دوری و بی‌تفاوتی معشوق را بیان می‌کند. او با وجود آگاهی از رنج‌های عشق، همچنان به آن پایبند است و از بیدادگری معشوق شکوه می‌کند.
رده سنی: 16+ متن حاوی مفاهیم عاشقانه و احساسات عمیق است که درک آن‌ها برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب است. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و اصطلاحات شعری ممکن است برای کودکان قابل فهم نباشد.

شمارهٔ ۶۲۹

به صد جان غمزه ات مفت خریدار است می دانم
که اندک التفاتی از تو بسیار است می دانم

بحل کردم اگر خون من از بیگانگی ریزی
که پاس آشنایی بر تو دشوار است می دانم

نمی دانم زیان و سود سودای محبّت را
دل من ساده و آن غمزه پرکار است می دانم

سر پرسیدن کس نیست پنداری خیالش را
دلم در سینه عمری شدکه بیمار است می دانم

علاج پیچ و تابی کز غم افزاید رگ جان را
چو کاکل گرد سرگردیدن یار است می دانم

دلی در سینه پروردم به صد خون جگر عمری
نمی دانم چه شد آن طره، طرار است می دانم

نمی نالم حزین از دست آن بیدادگر جایی
که از پهلوی دل، عاشق در آزار است می دانم
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۲۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۳۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.