هوش مصنوعی: شاعر در این متن از عشق و دردهای ناشی از آن سخن می‌گوید. او با وجود رنج‌های عشق، از آن به عنوان موهبتی الهی یاد می‌کند و به آن افتخار می‌کند. همچنین، اشاره‌ای به تأثیر طبیعت و عناصری مانند باد و شراب بی‌غش در آرامش بخشیدن به او دارد. در پایان، از حافظ و سماع یاد می‌کند که نشان‌دهنده‌ی علاقه‌ی او به عرفان و شعر است.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد. همچنین، برخی از اشارات مانند 'بادهٔ بی غش' ممکن است برای گروه‌های سنی پایین‌تر مناسب نباشد.

شمارهٔ ۶۴۹

گرچه در سینه صد آتشکده آتش دارم
لله الحمد که با سوزش دل خوش دارم

بار عشقی اکه از آن چرخ به زنهارآمد
کوه دردی ست که بر جان بلاکش دارم

با سر زلف توگوبا شده گستاخ نسیم
بی سبب خاطر مجموع، مشوش دارم

نکند تیره، غبار - ایام مرا
مشربی صاف تر از بادهٔ بی غش دارم

نرود از سر سودا زده تا حشر برون
پیچ و تابی که از طره دلکش دارم

دلم از نغمهٔ حافظ به سماع است حزین
در نهان خانهٔ عشرت، صنمی خوش دارم
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۴۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۵۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.