۱۴۱ بار خوانده شده

شمارهٔ ۷۴۷

آیین عشق چیست؟ دلیرانه سوختن
چون شمع، گرم گریهٔ مستانه سوختن

پنهان کرشمهایست ز آه شررفشان
کونین را به همّت مردانه سوختن

گرمی نمانده در دل پروانه مشربان
باید چو شمع لاله، غریبانه سوختن

باید به شمع تقوی و کفرم زد آستین
تا کی میان کعبه و بتخانه سوختن؟

بی مهری است شیوه آن شمع آشنا
می بایدم به آتش بیگانه سوختن

زنّار بندگی به میان پیش زلف تو
باید ز رشک محرمی شانه سوختن

زد ساغر وصال تو آتش به هستیم
خوش دولتیست پیش تو مستانه سوختن

می خواهم از خدا گل آتش طبیعتی
تا کی ز رشک بلبل و پروانه سوختن؟

آتش زلال چشمهٔ حیوان عاشق است
پایندگی ست در غم جانانه سوختن

تأثیر طبع و خوی شراب محبّت است
از خون گرم شیشه و پیمانه سوختن

باشد حزین ادای دم آتشین تو
خواب مرا به گرمی افسانه سوختن
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۴۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۴۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.