هوش مصنوعی: این شعر از حزین لاهیجی، بیانگر احساسات عمیق شاعر درباره عشق، رنج، و رسیدن به پایان زندگی است. شاعر از مفاهیمی مانند عشق ناکام، مرگ، و آرامش پس از رنج سخن می‌گوید و از عناصر طبیعت مانند گل، شمع، و خورشید برای بیان احساسات خود استفاده می‌کند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی، همراه با توصیف احساسات پیچیده و غم‌انگیز، برای درک و تجربه نوجوانان و بزرگسالان مناسب است. همچنین، برخی از اشارات به مرگ و رنج ممکن است برای خوانندگان جوان‌تر سنگین باشد.

شمارهٔ ۸۰۵

لعل لب او تا به لب جام رسیده
جان بر لبم از رشک به ناکام رسیده

خجلت به گلاب ار دهد اشکش عجبی نیست
چشمی که به آن عارض گلفام رسیده

حیرت کند از قطره آبی که گهر راست
هر کس به غلط بخشی ایام، رسیده

زد چاک ز باد سحری جامه جان را
از غنچه بپرسید، چه پیغام رسیده؟

آتش نَفَسان شمعِ نهانخانهٔ خاکند
نوبت به من تیره سرانجام رسیده

گر شیوه پرواز ندانم عجبی نیست
بال و پر من درشکن دام رسیده

هر راهروی می رسد انجام به منزل
دل بس که تپیده ست به آرام رسیده

کو صبح نشاطی که دمی شاد برآرم؟
چون شمع سحر روز مرا شام رسیده

مانده ست نشانی که ز من رنگ پریده ست
خورشید حیاتم به لب بام رسیده

جز سوختنم شمع صفت کار دگر نیست
شادم که مرا کار به انجام رسیده

چیزی که به یادش نرسد دوری خویش است
هر کس به وصال تو دلارام رسیده

پیداست حزین از سخنت گرمی شوقی
جوشیده بسی تا که می خام رسیده
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۰۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۰۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.