هوش مصنوعی:
این شعر از حافظ، بیانگر درد عشق و فراق، انتقاد از ریا و ظاهرسازی، و طلب یار و مینوشی برای تسکین دردهاست. شاعر از تهیدستی عاشق، دوری معشوق، و پوچی زهد ریاکاران مینالد و ساقی را به یاری میطلبد.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عرفانی و اجتماعی موجود در شعر، همچنین استفاده از استعارهها و کنایههای پیچیده، درک کامل متن را برای مخاطبان جوانتر دشوار میسازد. این محتوا برای سنین بالاتر که توانایی تحلیل و درک مضامین انتزاعی را دارند مناسبتر است.
شمارهٔ ۸۳۴
زان نور دیده، شد مژهٔ خون فشان تهی
از طایر مراد مباد آشیان تهی
رشک محبتم نگذارد نفس کشم
دل از حدیث شوق پر است و زبان تهی
ترسم رَوَد زِ یاد تو یکباره نام ما
ازکین ما مکن دل نامهربان تهی
خوش ظاهرند زاهد بی مغز و جوزِ پوچ
بیرون پر از فریب، ولیکن میان تهی
ساقی بیا به یک دو سبو دست ما بگیر
داریم ساغری، چو کف عاشقان تهی
نی را نوا نماند و جرس را صدا گرفت
ما را نشد ز ناله حزین ، استخوان تهی
از طایر مراد مباد آشیان تهی
رشک محبتم نگذارد نفس کشم
دل از حدیث شوق پر است و زبان تهی
ترسم رَوَد زِ یاد تو یکباره نام ما
ازکین ما مکن دل نامهربان تهی
خوش ظاهرند زاهد بی مغز و جوزِ پوچ
بیرون پر از فریب، ولیکن میان تهی
ساقی بیا به یک دو سبو دست ما بگیر
داریم ساغری، چو کف عاشقان تهی
نی را نوا نماند و جرس را صدا گرفت
ما را نشد ز ناله حزین ، استخوان تهی
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۳۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۳۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.