هوش مصنوعی: این شعر غنایی و عاشقانه، بیانگر درد و رنج شاعر از هجران و فراق معشوق است. او از غم و اندوه، تنهایی، و داغ جدایی می‌نالد و از عناصر طبیعت مانند باد، آتش، و خار بیابان کمک می‌خواهد تا آرامش یابد. شاعر همچنین به مفاهیمی مانند عشق، رنج، امید، و انتظار اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عاشقانه و عرفانی عمیق است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد. همچنین، برخی از تصاویر شاعرانه مانند 'خار بیابان' و 'آتش سوزان' نیاز به درک ادبی بالاتری دارند.

شمارهٔ ۸۵۳

خصم آسودگیم، ای غم جانان مددی
داغ جمعیتم، ای زلف پریشان مددی

عقده ها، پیش ره، از آبلهٔ پا دارم
دستم و دامنت، ای خار بیابان مددی

رنگ زردی، به شراب از رخ من نتوان برد
چه کنم گر نکند سیلی اخوان مددی؟

خارخاری ست شب هجر تو در پیرهنم
به تغافل مزن، ای شعلهٔ عریان مددی

جلوه ای گر نبود، کوشش موسی چه کند؟
سخت سرگشته ام، ای آتش سوزان مددی

دل به ظلمتکدهٔ هند، غریب افتاده ست
چه شود گر رسد، از شاه غریبان مددی؟

تا به کی خون به دلم، هند جگرخوار کند؟
جرعه نوش توام، ای ساقی مستان مددی

هست دل را سر مستانه به خون غلتیدن
چشم دارم که کند، عشوهٔ پنهان مددی

چون زنان حجلهٔ تن، چند نشیمن سازم؟
سخت درمانده ام، ای همّت مردان، مددی

چند در شام زند غوطه، صفای صبحم؟
دم یاری بود، ای گردش دوران مددی

سخت از پردهٔ ناموس به تنگ است حزین
گل رسواییم، ای چاک گریبان مددی
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۵۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۵۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.