هوش مصنوعی: در این متن، داستانی از یک کشتی در حال غرق شدن در دریا بیان می‌شود که اهل کشتی در شرایط سخت و خطرناک قرار گرفته‌اند. در این بحران، همه افراد، از جمله کافر و ملحد، به خداوند روی آورده و با تضرع و نذر و عهد، از او کمک می‌خواهند. دیوی نیز در این میان حضور دارد و با سخنان تند و تهدیدآمیز، اهل کشتی را سرزنش می‌کند. در نهایت، متن به این موضوع اشاره می‌کند که عاقلان از ابتدا می‌دانند که چه اتفاقی خواهد افتاد، در حالی که جاهلان تنها در پایان به حقیقت پی می‌برند.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق مذهبی و اخلاقی است که ممکن است برای کودکان قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از واژگان و عبارات پیچیده و تمثیل‌های موجود در متن، نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه زندگی دارد که معمولاً در نوجوانان و بزرگسالان یافت می‌شود.

بخش ۱۰۰ - شنیدن دقوقی در میان نماز افغان آن کشتی کی غرق خواست شدن

آن دَقوقی در اِمامَت کرد ساز
اَنْدَر آن ساحِل دَر آمَد در نماز

وان جَماعَت در پِیِ او در قیام
اینْت زیبا قوم و بُگْزیده اِمام

ناگهان چَشمَش سویِ دریا فُتاد
چون شَنید از سویِ دریا دادْ داد

در میانِ موج دید او کَشتی‌یی
در قَضا و در بَلا و زشتی‌یی

هم شب و هم ابر و هم موجِ عَظیم
این سه تاریکیّ و از غَرقابْ بیم

تُند بادی هَمچو عِزْراییل خاست
موج‌ها آشوفت اَنْدَر چَپّ و راست

اَهْلِ کَشتی از مَهابَت کاسته
نَعْره واویْل‌ها بَرخاسته

دست‌ها در نوحه بر سَر می‌زدند
کافِر و مُلْحِد همه مُخْلِص شُدند

با خدا با صد تَضَرُّع آن زمان
عَهْدها و نَذْرها کرده به جان

سَر برهنه در سُجود آن‌ها که هیچ
رویَشان قِبْله ندید از پیچْ پیچ

گفته که بی‌فایده‌ست این بَندگی
آن زمان دیده در آن صد زندگی

از همه اومید بُبْریده تمام
دوستان و خال و عَم بابا و مام

زاهِد و فاسِق شُد آن دَمْ مُتَّقی
هَمچو در هنگامِ جانْ کَندن شَقی

نه زِ چَپْشان چاره بود و نه زِ راست
حیله‌ها چون مُرد هنگامِ دُعاست

در دُعا ایشان و در زاریّ و آه
بر فَلَک زایشان شُده دودِ سیاه

دیو آن دَمْ از عَداوَت بَیْن بَیْن
بانگ زد کِی سگ‌پَرَستان عِلَّتَیْن

مرگ و جَسْک ای اَهْلِ اِنْکار و نِفاق
عاقِبَت خواهد بُدن این اِتِّفاق

چَشمَتان تَر باشد از بَعدِ خَلاص
که شَوید از بَهرِ شَهْوت دیوِ خاص

یادتان ناید که روزی در خَطَر
دَستَتان بِگْرفت یَزدان از قَدَر

این هَمی‌آمد نِدا از دیو لیک
این سُخَن را نَشْنَود جُز گوشِ نیک

راست فرموده‌ست با ما مُصْطَفی
قُطْب و شاهنشاه و دریایِ صَفا

کانچه جاهِل دید خواهد عاقِبَت
عاقِلان بینَند زَ اوَّل مَرتَبَت

کارها زآغاز اگر غَیْب است و سِرّ
عاقِل اَوَّل دید و آخِر آن مُصِر

اولش پوشیده باشد و آخر آن
عاقل و جاهل ببیند در عیان

گَر نبینی واقعه‌یْ غَیْب ای عَنود
حَزْم را سَیْلاب کِی اَنْدَر رُبود؟

حَزْم چِه بْوَد؟ بَدگُمانی بر جهان
دَم به دَم بیند بَلایِ ناگهان
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۲۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۹۹ - بیان اشارت سلام سوی دست راست در قیامت از هیبت محاسبه حق از انبیا استعانت و شفاعت خواستن
گوهر بعدی:بخش ۱۰۱ - تصورات مرد حازم
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.