هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و دردآلود است که از عشق نافرجام، رنج‌های عاشقانه و احساسات پرشور سخن می‌گوید. شاعر از زنجیر عشق، درد فراق، و رنج‌های روحی می‌گوید و با تصاویر شاعرانه مانند زندان، تیغ، قفس، و آتش‌خانه دل، احساسات خود را بیان می‌کند.
رده سنی: 16+ متن حاوی مضامین عاطفی عمیق و استعاره‌های پیچیده است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی عاطفی دارد. همچنین، برخی از تصاویر مانند زنجیر، تیغ، و آتش ممکن است برای خوانندگان جوان‌تر سنگین باشد.

شمارهٔ ۸۸۲

کند گردآوری زلفش، دل شوریده بسیاری
که زندان را نباشد بهتر از زنجیر، دیواری

تغافل می کند تیغ تو تا کی با رگ جانم؟
ز کفر بی سرانجامم، به جا مانده ست زنّاری

خروشی دلخراش از رخنه های سینه می آید
صفیری می سراید در قفس، مرغ گرفتاری

غبار تربتم، در چشم شیران خاک می ریزد
خدنگی خورده ام از کیش مژگان ستمکاری

ز خورشید جهان آرای رخسار نگه سوزش
در آتشخانه ى دل، هر طرف گرم است بازاری

تپان درخاک و خون، چون نیم بسمل جان گسل دارد
دل آزرده را، بیماری چشم جگر داری

حزین ، آخر زیان عشقبازی، سود می گردد
که بازار نگه، گرم است، با خورشید رخساری
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۸۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۸۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.