۱۵۸ بار خوانده شده

شمارهٔ ۸۸۳

به افسونها، شنیدم بوالهوس را، شاد می کردی
چه می کردم، اگر با او مراهم یاد می کردی؟

خوشا روزی که هر کس غیر من بودی گرفتارت
به گرد دام، می گرداندی و آزاد می کردی

به گلشن رفتم و از نونهالان جلوهها دیدم
اگر می آمدی، خون در دل شمشاد می کردی

زرشک امشب نم دردیده سودی خواب شیرین را
مگر من مرده ام کافسانهٔ فرهاد می کردی؟

چه خاموشی حزین ! آن ناله های دلخراشت کو؟
که در دام و قفس، خون در دل صیاد می کردی
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۸۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۸۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.