هوش مصنوعی:
این شعر از حزین لاهیجی بیانگر درد عشق، انتظار و حسرت است. شاعر از رنجهای عشق، وعدههای بیپایه و خشم معشوق شکایت میکند و از بیوفایی و هجران گله میکند. او با اشاره به میکده و شراب، از حسرت و ناامیدی خود میگوید و از معشوق میخواهد که به رنجهایش پایان دهد.
رده سنی:
16+
این شعر دارای مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که درک آن نیاز به بلوغ عاطفی دارد. همچنین، اشاره به مفاهیمی مانند شراب و میکده ممکن است برای مخاطبان جوانتر نامناسب باشد.
شمارهٔ ۸۸۷
دلا، به جبهه، در دوست را نشان چه دهی؟
صداع سجده به آن خاک آستان چه دهی؟
چو عمر من به سر راه انتظار گذشت
فریب وعده ام ای شوخ سرگران چه دهی؟
کدام میکده دیگر خمار من شکند؟
شراب حسرتم از لعل می چکان چه دهی؟
نگاه خشم تو، مخصوص جان خسته چراست؟
همین به میکده، رطل مرا گران چه دهی؟
به حرف هجر، زبان آشنا مساز حزین
کلید باغ، به غارتگر خزان چه دهی؟
صداع سجده به آن خاک آستان چه دهی؟
چو عمر من به سر راه انتظار گذشت
فریب وعده ام ای شوخ سرگران چه دهی؟
کدام میکده دیگر خمار من شکند؟
شراب حسرتم از لعل می چکان چه دهی؟
نگاه خشم تو، مخصوص جان خسته چراست؟
همین به میکده، رطل مرا گران چه دهی؟
به حرف هجر، زبان آشنا مساز حزین
کلید باغ، به غارتگر خزان چه دهی؟
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۸۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۸۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.