هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از حزین لاهیجی، حالات روحی و احساسی شاعر را در قالب تصاویر شاعرانه و نمادین بیان می‌کند. شاعر از جدایی، آشفتگی، مستی و عشق سخن می‌گوید و با استفاده از نمادهایی مانند باده، ساقی و موسیقی، حالات درونی خود را به تصویر می‌کشد. در نهایت، شعر به وحدت وجود و محو شدن در عشق می‌رسد.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و استفاده از نمادهایی مانند مستی و می‌نوشی ممکن است برای مخاطبان زیر 16 سال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اصطلاحات و اشارات عرفانی نیاز به دانش ادبی و فلسفی پایه دارد.

شمارهٔ ۸۸۸

در دیده و دل، از دل و از دیده جدایی
بی جایی و چون می نگرم در همه جایی

لب باده چکان، جلوه چمان، طرّه پریشان
آشفته چنین، بر سر بازار چرایی؟

گه در جگر گرمی و گه بر مژهٔ تر
گه در شکن آه منی، در چه هوایی؟

هم شیشه و هم ساغر و هم باده و هم مست
هم ساقی و هم نایی و هم نای و نوایی

بر تارک سر هوشی و در پردهٔ دل، راز
در دیدهٔ سر، نوری و در سینه، صفایی

نظّاره کنان از نظر عشق، به حسنی
رخساره نهان، در شکن زلف دوتایی

گه معتکف خلوت و گه شاهد محفل
گه بارکش خرقه و گه زیر قبایی

در حدّ اشارات، تو هم مایی و هم من
در محو اضافات، برون از من و مایی

مست است حزین ، امشب از آن ساقی سرمست
مطرب، بزن این پرده، به آهنگ رسایی
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۸۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۸۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.