۱۴۷ بار خوانده شده

شمارهٔ ۸۹۶

درد دل گفتمی، ار همنفسی داشتمی
کردمی شکوه، اگر دادرسی داشتمی

رخنه های دلم از گرد کدورت شده پر
یاد آن روز، که چاک قفسی داشتمی

چه کنم؟ جور تو خاکستر دل داد به باد
پاس این سوختهٔ عشق، بسی داشتمی

تنگ می کرد به من، گوشه ی تنهایی را
وای اگر در همه آفاق کسی داشتمی

سخت آزرده ام از خاطر افسرده، حزین
کاش اگر عشق نبودی، هوسی داشتمی
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۹۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۹۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.