۱۵۹ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۵ - معنی لفظ حیات

ای چرخ، باید از تو در تن عرصه کم زدن
من اسب طرح دادم، این فیل مات چیست؟

کج بازی تو را سببی نیست در میان
نیرنگ مهر و کین تو با کاینات چیست؟

تا کی ز جوی دیده، کنی تر، لب مرا
تا آب تیغ هست، مسیر فرات چیست؟

هرگز نداشتیم به تلخابهٔ تو چشم
این دیده را به خون دل ما برات چیست؟

پنجاه سال شد که شب و روز می چشم
در جام عمر، جز می تلخ ممات چیست؟

فردا که خط کشم ورق هست و بود را
آگه شوم که معنی لفظ حیات چیست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۴ - قطعه در صفت دنیاطلبان
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۶ - صحبت نامردمان
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.