۱۵۱ بار خوانده شده

شمارهٔ ۷۲

تیغ نگه افتاده گران قاتل ما را
یارای تپیدن نبود، بسمل ما را

در طینتم آن مهر و وفایی که سرشتند
خشت سر خم می کند آخر، گل ما را

امّیدم از آن چشم سیه، بود نگاهی
دردا که تغافل کده کردی دل ما را
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.