۱۰۶ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۳۱

ز بی مهریّ او، داغم چراغ مرده ای دارد
گل حسرت کشی، نه خورده ای، نه برده ای دارد

نه تنها صرصر فریاد من، شوریده صحرا را
چو دریا چشم پرشورم، نمک پرورده ای دارد

به خاک من گذرکن، تا ببینی لاله زاری را
مزار خشک زاهد، سبزهٔ پژمرده ای دارد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۳۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۳۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.