هوش مصنوعی:
شاعر از کاهش رونق مسجد و دلزدگی اصحاب آن ابراز ناراحتی میکند و ترجیح میدهد جام شراب را به جای قندیل مسجد آویزان کند. همچنین، او از عشق به فردی نازکاندام میگوید که دلش مانند بید در بر او میلرزد و تصور میکند که پرستاران از گل برایش بستر فراهم میکنند.
رده سنی:
18+
متن دارای مضامین عرفانی و انتقادی است و همچنین به میگساری اشاره دارد که ممکن است برای مخاطبان زیر 18 سال نامناسب باشد. همچنین، درک عمیق این اشعار نیاز به بلوغ فکری دارد.
شمارهٔ ۲۴۴
نمی بینم به مسجد رونق، از دلمرده اصحابش
همان به، شیشهٔ می را کنم قندیل محرابش
بر آن نازک بدن، دل در برم چون بید می لرزد
پرستاران کنند از برگ گل، گر بستر خوابش
همان به، شیشهٔ می را کنم قندیل محرابش
بر آن نازک بدن، دل در برم چون بید می لرزد
پرستاران کنند از برگ گل، گر بستر خوابش
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۲
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۴۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۴۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.