۱۳۳ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۸۳

سیاهی را، به اشک از دیدهٔ خود کام می شوبم
رخش را کعبه دانم، جامهٔ احرام می شویم

به خون توبه، زهد خشک، آلوده ست دامان را
ردای خانقاهی در می گلفام می شویم

نیاز دل، غرور ناز او را سرگران دارد
نگاه از چشم می دزدم، ز لب پیغام می شویم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۸۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۸۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.