۹۷ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۹۰

لخت دل با سینه از اشک مدام آمد برون
این کباب آخر ز آتشخانه، خام آمد برون

گشت با زخم نمایان، سینهٔ صبح آشنا
شب که تیغ نالهٔ من، از نیام آمد برون
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۸۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۹۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.