هوش مصنوعی: شاعر در این ابیات از درد و بی‌تابی دل خود می‌گوید و اشاره به رسیدن پیام‌هایی از غیب دارد. او خود را مانند نیی می‌داند که از نفس سینه‌خراشش فریاد می‌زند و تنش تاری است که به مضراب رسیده. در نهایت، شاعر از طرب و شادی ناشی از گریهٔ مستانه سخن می‌گوید و آن را به عیدی تشبیه می‌کند که ویرانه‌ای را به سیلاب رسانده است.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و استفاده از استعاره‌های پیچیده در متن، درک این شعر را برای مخاطبان جوان‌تر دشوار می‌سازد. همچنین، مضامین مرتبط با درد و گریهٔ مستانه ممکن است برای سنین پایین نامناسب باشد.

شمارهٔ ۳۰۷

دردت به دوای دل بی تاب رسیده
از غیب، رسولیست، به اصحاب رسیده

چون نی به خروش از نفس سینه خراشم
تاری ست تن من که به مضراب رسیده

دارد دلم از گریهٔ مستانه، طرب ها
عید است که ویرانه به سیلاب رسیده
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۰۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۰۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.