هوش مصنوعی: شاعر در این متن از روزهایی یاد می‌کند که مستی و شوریدگی حال داشته است. او از احساسات عمیق خود مانند خون دل و خروش سینه سخن می‌گوید و از دست دادن دل شوریده‌حال و دارایی‌های معنوی خود اظهار تأسف می‌کند. همچنین، او به خیال معشوق و داغ‌های عاطفی خود اشاره می‌کند و از گذشته‌ای پر از امید و تلاش یاد می‌کند که اکنون به خرمنی از خاطرات تبدیل شده است.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاطفی عمیق، حزن‌انگیز و تأمل‌برانگیز است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک یا مناسب نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده و مفاهیم انتزاعی نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه‌ی عاطفی دارد.

شمارهٔ ۳۲۳

ز مستی، خون دل را، باده می انگاشتم روزی
خروش سینه را، افسانه می پنداشتم روزی

دل ِ شوریده حالی بود، کز من ناگهان گم شد
به کف چیزی که از سامان هستی داشتم روزی

کنون دارایی فوج معانی از که می آید؟
به میدان کاویانی خامه، می افراشتم روزی

دلم لبریز داغ است، از خیال خال مشکینش
کنون خرمن شد، آن تخمی که من می کاشتم روزی
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۴
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۲۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۲۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.