هوش مصنوعی:
این متن به بررسی رابطه بین جسم و روح، علل و آثار پدیدهها، و تفاوت بین ادراک حسی و عقلی میپردازد. نویسنده بیان میکند که روح از جسم برتر است و اسرار را بدون خطا درک میکند. همچنین، علل پدیدهها را به طبیعت و نه به افلاک نسبت میدهد و تأکید میکند که عقل تنها راه درست فهمیدن است. متن همچنین به تفاوت بین علل جزئی و علل اولی اشاره کرده و بیان میکند که انسان پس از رشد معنوی، علل جزئی را کنار میگذارد و به علت اولی میرسد.
رده سنی:
18+
متن دارای مفاهیم فلسفی و عرفانی پیچیده است که برای درک کامل آن، نیاز به بلوغ فکری و آشنایی با مفاهیم انتزاعی دارد. این موضوعات ممکن است برای خوانندگان جوان تر دشوار و نامفهوم باشد.
بخش ۱۷۱ - بیان آنک هرچه غفلت و غم و کاهلی و تاریکیست همه از تنست کی ارضی است و سفلی
غَفْلَت از تَن بود چون تَن روح شُد
بینَد او اسرار را بی هیچ بُد
چون زمین بَرخاست از جوِّ فَلَک
نه شب و نه سایه باشد نه دَلَک
هر کجا سایهست و شب یا سایِگَهْ
از زمین باشد نه از اَفْلاک و مَهْ
دودْ پیوسته هم از هیزِم بُوَد
نه زِ آتشهایِ مُسْتَنْجِم بُوَد
وَهْم اُفْتَد در خَطا و در غَلَط
عقل باشد در اِصابَتها فَقَط
هر گِرانیّ و کَسَل خود از تَن است
جان زِ خِفَّت جُمله در پَرّیدن است
رویِ سُرخ از غَلْبه خونها بُوَد
رویِ زَرد از جُنبِشِ صَفْرا بُوَد
رو سِپید از قُوَّتِ بَلْغَم بُوَد
باشد از سودا که رو اَدْهَم بُوَد
در حقیقت خالِقِ آثار اوست
لیک جُز عِلَّت نَبینَد اَهْلِ پوست
مَغز کو از پوستها آواره نیست
از طَبیب و عِلَّت او را چاره نیست
چون دُوُم بار آدمیزاده بِزاد
پایِ خود بر فَرقِ عِلَّتها نَهاد
عِلَّتِ اُولیٰ نباشد دین او
عِلَّتِ جُزوی ندارد کینِ او
میپَرَد چون آفتابْ اَنْدَر اُفُق
با عروسِ صِدْق و صورتْ چون تُتُق
بلکه بیرون از اُفُقْ وَزْ چَرخها
بیمَکان باشد چو اَرْواح و نُهیٰ
بَلْ عقولِ ماست سایههایِ او
میفُتَد چون سایهها در پایِ او
مُجْتَهِد هر گَهْ که باشد نَصْشِناس
اَنْدَر آن صورت نَیَندیشَد قیاس
چون نَیابَد نَصّْ اَنْدَر صورتی
از قیاس آنجا نِمایَد عِبْرَتی
بینَد او اسرار را بی هیچ بُد
چون زمین بَرخاست از جوِّ فَلَک
نه شب و نه سایه باشد نه دَلَک
هر کجا سایهست و شب یا سایِگَهْ
از زمین باشد نه از اَفْلاک و مَهْ
دودْ پیوسته هم از هیزِم بُوَد
نه زِ آتشهایِ مُسْتَنْجِم بُوَد
وَهْم اُفْتَد در خَطا و در غَلَط
عقل باشد در اِصابَتها فَقَط
هر گِرانیّ و کَسَل خود از تَن است
جان زِ خِفَّت جُمله در پَرّیدن است
رویِ سُرخ از غَلْبه خونها بُوَد
رویِ زَرد از جُنبِشِ صَفْرا بُوَد
رو سِپید از قُوَّتِ بَلْغَم بُوَد
باشد از سودا که رو اَدْهَم بُوَد
در حقیقت خالِقِ آثار اوست
لیک جُز عِلَّت نَبینَد اَهْلِ پوست
مَغز کو از پوستها آواره نیست
از طَبیب و عِلَّت او را چاره نیست
چون دُوُم بار آدمیزاده بِزاد
پایِ خود بر فَرقِ عِلَّتها نَهاد
عِلَّتِ اُولیٰ نباشد دین او
عِلَّتِ جُزوی ندارد کینِ او
میپَرَد چون آفتابْ اَنْدَر اُفُق
با عروسِ صِدْق و صورتْ چون تُتُق
بلکه بیرون از اُفُقْ وَزْ چَرخها
بیمَکان باشد چو اَرْواح و نُهیٰ
بَلْ عقولِ ماست سایههایِ او
میفُتَد چون سایهها در پایِ او
مُجْتَهِد هر گَهْ که باشد نَصْشِناس
اَنْدَر آن صورت نَیَندیشَد قیاس
چون نَیابَد نَصّْ اَنْدَر صورتی
از قیاس آنجا نِمایَد عِبْرَتی
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۱۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:بخش ۱۷۰ - تشبیه دنیا کی بظاهر فراخست و بمعنی تنگ و تشبیه خواب کی خلاص است ازین تنگی
گوهر بعدی:بخش ۱۷۲ - تشبیه نص با قیاس
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.