هوش مصنوعی: این متن توصیفی حماسی از یک نبرد شدید و خونین است که در آن جنگ‌جویان دلیر با سلاح‌های گوناگون مانند نیزه، تیغ، و گرز به میدان می‌آیند. صحنه‌های نبرد با تصاویر پرتنش از ابرهای تیره، زمین خونین، و صدای سازهای جنگی همراه است. در نهایت، یکی از جنگ‌جویان با ضربه‌ای سنگین، دشمن خود را شکست می‌دهد و صحنه به پایان می‌رسد.
رده سنی: 16+ این متن حاوی صحنه‌های خشونت‌آمیز و توصیفات خونین از نبرد است که ممکن است برای مخاطبان کم‌سال نامناسب باشد. همچنین، استفاده از زبان پیچیده و استعاره‌های ادبی، درک آن را برای کودکان دشوار می‌کند.

بخش ۸ - صفت جنگ

دل خاک شد از ستوران، ستوه
غریو دلیران بدرّید کوه

نمودی در آن پهن دشت بلا
سنان آتش و نیستان، نیزه ها

هوا ابری، ازکاوب بانی درفش
زمین لعلی، از تیغهای بنفش

بغرّید نای و بنالید کوس
رخ مهر، از بیم شد آبنوس

فغان سازکرد، اژدر کرّنا
دهان بازکرد، اژدهای بلا

عقاب کمانها، سبک بال شد
سپرهای زرٌٍینه، غربال شد

ز بس خون، سنان از رگ جان گرفت
زمین، رنگ کان بدخشان گرفت

چکاچاک تیغ و هیاهوی جنگ
فرو ریخت از روی بهرام، رنگ

بر و بُرز گردانِ پولادپوش
جرس وار، از خنجر سخت کوش

زره، در بر و دوش رویین تنان
به صد چشم، حیران تیغ و سنان

به سر، ترک زرّین آن پرشکوه
فروزنده، چون آتش ازتیغ کوه

خدنگ خداوند کوپال و رخش
نیستان نمودی سپرها به تخش

هماوردش از بیم زخم درشت
به زیر سپرزاده، چون سنگ پشت

در آمد یکی نامور از سپاه
درآویخت بخت با او، یَلِ کینه خواه

به ترکش، چنان کوفت گرز گران
که سر، چون کشف در شکم شد نهان

زمین از تپش، گوی سیماب شد
رگ خاره، از لرزه بی تاب شد

رسید اندر آن عرصه، طوفان به اوج
ز جوهر، زدی آب شمشیر، موج

سَرِ گردنان، در خم خام بود
رخ بخت را، طرّهٔ شام بود

هوا داشت، ازگرز بارنده میغ
به خون، لجه پیما، نهنگان تیغ
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۱۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۷ - در وصف حسن
گوهر بعدی:بخش ۹ - صفت تیغ
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.