۹۷ بار خوانده شده

بخش ۱۵ - حکایت

شنیدم فریدون با فر و هوش
نیاسود چشمش، شب از درد گوش

به خاصان چنین گفت در بامداد
که امشب سزای مرا، گوش داد

همانا که نالیده باشد ز درد
ضعیفیّ و نشنیده این خفته مرد

چو غفلت ز مظلوم ورزید گوش
مرا دوش این درد، مالیدگوش
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۱۴ - حکایت
گوهر بعدی:بخش ۱۶ - حکایت
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.