هوش مصنوعی: این متن شعری از سیه دل امیری است که در آن دو وضعیت متضاد توصیف می‌شود: فردی ثروتمند که در کاخ خود با ناامنی و رنج زندگی می‌کند و فقیری که در صحرا با آرامش می‌خوابد. شاعر برتری زندگی ساده و بی‌دغدغه را بر زندگی پرزرق و برق ولی پرتنش تأکید می‌کند.
رده سنی: 14+ مفاهیم عمیق فلسفی و اجتماعی موجود در شعر، مانند مقایسه زندگی مادی و معنوی، برای نوجوانان و بزرگسالان قابل درک است. همچنین، زبان شعر ممکن است برای کودکان کم‌سن‌وسال پیچیده باشد.

بخش ۱۴ - حکایت

سیه دل امیری، شبی خفت مست
سحر بر سرش سقف ایوان نشست

به کیفر کمر بست استیزه اش
نیامد برون استخوان ریزه اش

فقیری در آن شب به صحرا بخفت
چو شد روز، آن ماجرا دید و گفت

برین بنده فرض است چندین سپاس
که ایوان چرخ است محکم اساس

ز ویرانی ایمن بود پایه اش
فراغت توان خفت در سایهاش

نیرزد به این رنج قصر بلند
شبی نیم راحت، سحرگه گزند

ندارم تمنای ایوان و کاخ
نیم تنگدل، از زمین فراخ

که باران و خورشید پرتوفکن
نه چون خشت و سنگ است پیکر شکن
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۱۳ - حکایت
گوهر بعدی:بخش ۱۵ - حکایت
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.