هوش مصنوعی:
متن بالا به بررسی مراتب و پایههای مختلف وجود از منظر عرفانی و فلسفی میپردازد. در این متن، پایههای وجود از بالاترین مرتبه (اشرف و اعلی) تا پایینترین مرتبه (بیهوشی و بیخبری) توصیف شدهاند. هر پایه ویژگیهای خاص خود را دارد و ارتباط آن با خداوند و دیگر مراتب وجود مورد بحث قرار گرفته است. همچنین، متن به اهمیت فهم مقاصد قرآن و شناخت ذات الهی تأکید دارد.
رده سنی:
18+
متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن نیاز به دانش و تجربهٔ کافی دارد. همچنین، استفاده از اصطلاحات تخصصی و مفاهیم انتزاعی ممکن است برای مخاطبان جوانتر دشوار باشد.
بخش ۱۶
هستی از غیب خویش و از اطلاق
نگذارد چو آفتاب اشراق
متزلزل شود به سوی بعید
یفعل اللّه ما یشا و یرید
متنزل شود علی الترتیب
قضی الامر و النصیب یُصیب
پایهٔ اوّل اشرف و اعلی
دومین از سوم به علم کذا
تا به آن پایه ای که از خسّت
بنهایت رسد نزول سمت
پس از آن سیر در عروج کند
به شرف طیّ آن بروج کند
تا به جایی رسد کزان افضل
نبود حیث کانَ فی الاوّل
گر بفهمی مقاصد قرآن
ثم لا الله را برخوان
پست تر، هر چه دورتر زِ اَحَد
نحن بالذل نعرف الابعد
اوّلین پایه در وجود و بقا
نبود حاجتش به غیر خدا
این مقام عقول و انوار است
بو اگر برده ای سخن زار است
چه فرو خوانمت که بس خامی؟
تو از ایشان شنیده ای نامی
معنی آسان نمی شود حاصل
چه گشاید ز لفظ لاطایل
گفته آن زمرهٔ تمام صفا
حسبنا اللّه ربّنا و کفی
دومین پایه ای که نفسانی ست
در تقوم رهین فوقانیست
لیک در جملهٔ صفات و فعال
بی کم از خود نماید استقلال
سومین پایه با تفاوت قدر
شده بعضی نجوم و برخی بدر
مهوشانِ برازخند، نفوس
که در انظار عالمند عروس
وان ملایک که اهل تدبیرند
هر یکی در دیار خود میرند
همه زین زمره اند تا دانی
جرعه نوشان فیض یزدانی
وان دوم پایه در تقوّم هم
حاجتش با فروتران محکم
این مقام طبایع صور است
دیده ها بازکن که در نظر است
چارمین پایه را چو درنگری
جای بیهوشی است و بی خبری
غیر امکان و قوّه، چیزی نیست
ذوق فعلیت وتمیزی نیست
می پذیرد عطای بالا را
می نماید قبول شیا را
نگذارد چو آفتاب اشراق
متزلزل شود به سوی بعید
یفعل اللّه ما یشا و یرید
متنزل شود علی الترتیب
قضی الامر و النصیب یُصیب
پایهٔ اوّل اشرف و اعلی
دومین از سوم به علم کذا
تا به آن پایه ای که از خسّت
بنهایت رسد نزول سمت
پس از آن سیر در عروج کند
به شرف طیّ آن بروج کند
تا به جایی رسد کزان افضل
نبود حیث کانَ فی الاوّل
گر بفهمی مقاصد قرآن
ثم لا الله را برخوان
پست تر، هر چه دورتر زِ اَحَد
نحن بالذل نعرف الابعد
اوّلین پایه در وجود و بقا
نبود حاجتش به غیر خدا
این مقام عقول و انوار است
بو اگر برده ای سخن زار است
چه فرو خوانمت که بس خامی؟
تو از ایشان شنیده ای نامی
معنی آسان نمی شود حاصل
چه گشاید ز لفظ لاطایل
گفته آن زمرهٔ تمام صفا
حسبنا اللّه ربّنا و کفی
دومین پایه ای که نفسانی ست
در تقوم رهین فوقانیست
لیک در جملهٔ صفات و فعال
بی کم از خود نماید استقلال
سومین پایه با تفاوت قدر
شده بعضی نجوم و برخی بدر
مهوشانِ برازخند، نفوس
که در انظار عالمند عروس
وان ملایک که اهل تدبیرند
هر یکی در دیار خود میرند
همه زین زمره اند تا دانی
جرعه نوشان فیض یزدانی
وان دوم پایه در تقوّم هم
حاجتش با فروتران محکم
این مقام طبایع صور است
دیده ها بازکن که در نظر است
چارمین پایه را چو درنگری
جای بیهوشی است و بی خبری
غیر امکان و قوّه، چیزی نیست
ذوق فعلیت وتمیزی نیست
می پذیرد عطای بالا را
می نماید قبول شیا را
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۲۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:بخش ۱۵
گوهر بعدی:بخش ۱۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.