۱۳۰ بار خوانده شده

شمارهٔ ۹۱۲

ای شوق، در شکنجهٔ دل ها چگونه ای؟
آه ای شرار شوخ، به خارا چگونه ای؟

درپرسشت به لب نفسم می تپد به خون
ای ماهی بریده ز دریا چگونه ای؟

ای دل که بود سجده برت فرق آفتاب
در زیر دست داغ سویدا چگونه ای؟

ای همّت بلندکه گردون به خاک توست
در زیر بار منّت بی جا چگونه ای؟

ناسازی است شیوهٔ اجزای روزگار
با یک جهان عدو، تن تنها چگونه ای؟

در ظلمت زمانه که جهل آفتاب اوست
ای نورِ عقلِ دیدهٔ بینا چگونه ای؟

داغی حزین و از جگرت دود برنخاست
در آتش ای سپند شکیبا چگونه ای؟
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۱۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.