هوش مصنوعی:
شاعر در این شعر عاشقانه، از عشق و دلبستگی شدید خود به معشوق سخن میگوید. او از جاذبههای معشوق مانند زلف و چشمهای فریبندهاش یاد میکند و تأکید میکند که هیچچیز جز معشوق برایش مهم نیست. شاعر حتی از جور و ستم معشوق نمیرنجد و تنها به او عشق میورزد.
رده سنی:
15+
این شعر دارای مضامین عاشقانه و احساسی است که برای نوجوانان و بزرگسالان قابل درک و ارتباط است. همچنین، زبان و ساختار شعر ممکن است برای کودکان کمسنوسال پیچیده باشد.
شمارهٔ ۱۱
گریزی نیست از کوی تو ای دوست
چسان برگردم از کوی تو ای دوست
مرا در حلقۀ زلف تو افکند
فریب چشم جادوی تو ای دوست
فشاندی زلف مشکین را و پُر شد
مشام جانم از بوی تو ای دوست
بکن چندان که خواهی جور بر من
نمیرنجم من از خوی تو ای دوست
غبار از هر دوعالم چشم پوشید
نمی بیند بجز روی تو ای دوست
چسان برگردم از کوی تو ای دوست
مرا در حلقۀ زلف تو افکند
فریب چشم جادوی تو ای دوست
فشاندی زلف مشکین را و پُر شد
مشام جانم از بوی تو ای دوست
بکن چندان که خواهی جور بر من
نمیرنجم من از خوی تو ای دوست
غبار از هر دوعالم چشم پوشید
نمی بیند بجز روی تو ای دوست
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.