هوش مصنوعی: این شعر از عشق نافرجام و رنج‌های ناشی از آن سخن می‌گوید. شاعر از رسوایی، شیدایی و تنهایی ناشی از عشق شکایت دارد و به رابطه‌ای نامتعادل اشاره می‌کند که در نهایت به رنج او منجر شده است.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، اشاره به رنج و شیدایی نیاز به سطحی از بلوغ ذهنی دارد.

شمارهٔ ۳۷

از کف ما عشق دامان شکیبایی کشید
دیدی ای دل کار ما آخر به رسوایی کشید

از مسلمانی چلیپا زلف ترسا بچه ای
آخرم در حلقۀ زنّار ترسایی کشید

گاه گاهم رخ نماید آن پری پیکر به خواب
بی سبب نبود اگر کارم به شیدایی کشید

هرکه بار عشق جانان را بدوش جان نهاد
بار یک عالم مصیبت را به تنهایی کشید

من ندادم دل به دست او ز روی اختیار
او دل از دستم به بازوی دلارایی کشید
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.