هوش مصنوعی: شاعر در این متن از رنج‌ها و ناکامی‌های زندگی خود می‌گوید و از خداوند و دیگران طلب یاری و رحمت می‌کند. او از دوران جوانی و بازی‌های روزگار شکایت دارد و خود را فردی درمانده و نیازمند کمک توصیف می‌کند. همچنین، از مهر مادر دهر و محنت‌های زندگی سخن می‌گوید و دردهای درونی خود را بیان می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عمیق عرفانی و احساسی است که درک آن برای مخاطبان زیر 16 سال ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند ناامیدی و رنج نیاز به بلوغ فکری برای درک صحیح دارند.

شمارهٔ ۵۸

من از میخانه زان رو ناگزیرم
که جز می نیست آبی در خمیرم

بیا ساقی که در وقت جوانی
به بازی کرد چرخ پیر پیرم

زپای افتاده ام هنگام رحم است
اَلا ای آنکه گفتی دستگیرم

همای اوج تقدیسم که چون جغد
ز ویران جهان آید صفیرم

ایا خرمن خدا بر خوشه چینان
گرت رحمی است مسکین و فقیرم

به من بس مهر دارد مادر دهر
که از پستان محنت داده شیرم

فکندم خون دل را ره به مژگان
که نقش غم بماند در ضمیرم

رساند زخم کاری زود زودم
فرستد مرهم امّا دیر دیرم

از آن ابرو زند گاهی به تیغم
وزان مژگان کشد گاهی به تیرم

گهی در پای قدّش پای بندم
گهی در دست زلفش دست گیرم
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.