هوش مصنوعی: شاعر در این اشعار از عشق و ناکامی‌های خود سخن می‌گوید. او خود را درگیر زلف یار، طناب عشق، و هجوم احساسات می‌بیند. تشنگی روحش او را به دیدن آب و سراب وا می‌دارد، و در میان اشک و اضطراب، خود را همچون حباب بر موج بحر ناکامی می‌یابد. با این حال، گاهی در مسیر عشق، نور امید و آفتاب‌های فراوان می‌بیند، ولی در نهایت خود را در حجاب غبار و دوری از معشوق می‌یابد.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای مخاطبان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند ناکامی و اضطراب نیاز به بلوغ فکری برای درک بهتر دارند.

شمارهٔ ۶۷

تا به زلف تو تاب می بینم
خویش را در طناب می بینم

دم به دم از هجوم لشکر عشق
ملک دل را خراب می بینم

بسکه از تشنگی روانم سوخت
هرچه میبینم آب می بینم

بر سر موج بحر ناکامی
خویشتن را حباب می بینم

سوی هر راه می گشایم چشم
صد هزار آفتاب می بینم

با همه تشنه کامی از هر سو
می شتابم سراب میبینم

دیده را در میان لجۀ اشک
مضطرب چون حباب می بینم

پیش آن آفتاب رو چو غبار
همه خود را حجاب می بینم
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.