هوش مصنوعی: این شعر از حافظ، بیانگر غفلت انسان از لذت‌های زندگی و عشق در پی گرفتاری‌های دنیوی است. شاعر از بی‌حاصلی در زمان مناسب و غفلت از لذت‌های هستی سخن می‌گوید و به عاشقان اشاره می‌کند که با وجود بلاها، همچنان دل‌های گسترده‌ای دارند. او همچنین به دوری از معشوق و حائل بودن میان جان و جانان اشاره می‌کند و در نهایت، به امید و مقاومت در برابر سختی‌ها می‌پردازد.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی موجود در شعر، نیاز به درک و تجربه‌ی بیشتری از زندگی دارد که معمولاً در سنین نوجوانی و بزرگسالی قابل درک است. همچنین، برخی از اشارات عاشقانه و تمثیل‌های به کار رفته ممکن است برای مخاطبان کم‌سن‌تر نامفهوم باشد.

شمارهٔ ۶۸

ساقیا می ده که تا ما عاقلیم
در فنون عشقبازی جاهلیم

بسکه غافل خفته وقت کشت و کار
گاه محصول است و ما بیحاصلیم

لذت هستی به مستی حاصل است
ما به کلی زین دو معنی غافلیم

بر امید زخم دیگر زنده ایم
ورنه از زخم نخستین بسملیم

سرو باغ خلد بودیم و کنون
بر لب جوی جهان پا در گلیم

طلعت جانان ز جان محجوب نیست
ما میان جان و جانان حایلیم

از بلا غافل نشیند تنگ دل
ما گروه عاشقان دریا دلیم

موج طوفان بلا از سر گذشت
ما چنان فارغ که اندر ساحلیم

بار بگشودند همراهان و ما
هم در اول گام و اول منزلیم

مهر رخشانیم لیکن چون خلیل
رو به ما آرد غبارا آفلیم
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.